به گزارش تحریریه، سال 1399 با تمام سختی ها و مشقات اقتصادی و معیشتی برای مردم، در نهایت به پایان رسیده و سالی نو آغاز گردید. بدون شک مسیر طی شده اقتصاد ایران در سال 1399 نیازمند آسیب شناسی بوده تا بتوان به نقاط ضعف و قوت آن پی برد. همچنین مسیر پیش روی اقتصاد کشورمان در سال 1400 هجری خورشیدی، نیازمند ریل گذاری صحیح می باشد تا کشور بتواند از شرایط سخت حاضر عبور کرده و ان شاءالله آثار شیرین کامیابی ها هر چه بیشتر در سفره مردم نمایان گردد.
از اینرو برای آسیب شناسی هر چه بهتر مسیر گذشته و همچنین شناخت راه های پیش روی اقتصاد کشورمان در آینده، خبرنگار «تحریریه»، در این نوبت به گفتگو با «میثم مهرپور»، کارشناس و تحلیلگر اقتصادی پرداخته است:
میثم مهرپور در ابتدای سخنانش با اشاره به آنچه بر اقتصاد ایران در سال 99 گذشت؛ بیان داشت: به نظرم دو اتفاق ویژه در سال 1399 برای اقتصاد ایران رخ داد. نخستین اتفاق که برای عموم مردم نیز بسیار تلخ بود؛ همانا افزایش شدید قیمت در کالاهای اساسی و به خصوص مواد غذایی بوده است. آثار این واقعه، زمانی برای مردم تلخ تر گردید که مردم با کمبود برخی از مواد غذایی نیز مواجه شدند. یعنی علاوه بر اینکه مردم مجبور به پرداخت هزینه چند برابری برای کالایی بودند؛ باید کمبود کالای مذکور را تحمل نموده و رنج ایستادن در صف های طویل جهت تهیه جنس مورد نظر را نیز به جان می خریدند.
وی ادامه داد: اما آنچه باعث این کمبودها گردید؛ همانا دو عامل ایرادات ساختاری در سیستم توزیع و برخی اخلال ها در تامین نیازهای کشور بوده است. به عنوان مثال، در عرصه تامین نیاز صنعت مرغ شاهد بودیم که این اخلال ها به شکل عدم تخصیص به موقع و کافی ارز برای واردات نهاده های دامی به عیان رخ نمود. همچنین اخلال ها در زمینه تامین دانه های روغنی و مواد اولیه تولید روغن نیز کم نبوده است. لذا مردم دچار مشکلاتی در زمینه کمبود محصولاتی چون مرغ و روغن شدند.
این کارشناس و تحلیلگر اقتصادی، افزود: البته باید اشاره نمود که افزایش قیمت، توامان با کمبود کالاها، اتفاقی بی سابقه در اقتصاد ایران طی دو دهه اخیر بوده است و بنابراین دولت در عمل، برخی شرایط را به دوران کوپن و کمبود کالا بازگردانده است. اما با این تفاوت که مدیریت بسیار ضعیفی در زمینه توزیع کالاها در دولت فعلی وجود دارد. لذا مشکلات بیشتری حتی در مقایسه با زمان کمبود های دو دهه ابتدایی انقلاب، برای مردم به وجود آمده است.
وی تاکید کرد: اما علاوه بر گرانی ها و صف های طولانی، اتفاق دوم و مهمی که در اقتصاد ایران طی سال گذشته رخ داد؛ مسئله بورس و حواشی آن بوده است. تا پیش از دوران رونق بازار سرمایه در نیمه دوم 98 و ماه های ابتدایی 99، بورس در اقتصاد ایران، معمولا بازار ویژه ای بود که تنها افراد خاصی درگیر معاملات و بازیگر اصلی آن بودند. لذا عموم مردم حتی اطلاع کافی درباره ساز و کار بازار سرمایه نداشتند.
وی اضافه کرد: اما به یکباره و با رونق بی سابقه و بازدهی بالای بورس، ما شاهد ورود عده زیادی از مردم به این بازار بودیم. نفس این عمل، یعنی مشارکت بالای مردم در بازار سرمایه، می توانست آثار مثبتی به همراه داشته باشد. اما در نهایت و با اتفاقات تلخی که با سقوط و قرمز شدن های پیاپی شاخص ها در این بازار رخ داد؛ نه تنها قسمت زیادی از سرمایه مردم، بلکه بخش اعظمی از اعتماد عمومی جامعه، نسبت به بازار سرمایه و ساز و کار های اقتصادی کشور بر باد رفت.
میثم مهرپور، ادامه داد: علاوه بر بی اعتمادی به بازار سرمایه، متاسفانه شاهدیم که نوعی از بی اعتمادی به وعده های دولت و حاکمیت نیز در میان مردم به وجود آمده است. چرا که تعداد زیادی از مسئولان دولتی و سایر قوا، مردم را برای حضور در بازار سرمایه تشویق نموده و پس از اتفاقات تلخ این بازار، مردم خویشتن را بی پناه یافتند.
وی افزود: بدون شک این مسئله طبیعی و منطبق بر واقعیت های اقتصادی ایران نبود که در عرض چند ماه، از نیمه دوم 98 تا ماه های ابتدایی 99، به یکباره شاخص بازار سرمایه از 500 هزار به بیش از 2 میلیون واحد ارتقا یافت. اما با نوسانات و سقوط های پیاپی در نهایت شاخص در حدود 1 میلیون واحد قرار گرفت. لذا باید به مردم حق داد که اعتمادشان نسبت به توصیه های مسئولان و ساز و کارهای اقتصاد کشور دچار تزلزل شده باشد.
وی بیان داشت: به عنوان جمع بندی، در هر دو مورد، یعنی نابسامانی در تامین کالاهای اساسی و نوسانات وحشتناک بورس، دولت را می توان در جایگاه متهم ردیف اول شناخت. اکنون بسیاری از مردم معتقدند که ظاهرا دولت محترم، مسائل داخلی را به کلی رها نموده و تنها چشم امید به غرب و تصمیمات آن درباره برجام دوخته است.
وی ادامه داد: البته از ابتدای دولت یازدهم و سال 92، این نوع از نگاه امیدوارانه نسبت به غرب و تصمیماتش، کم و بیش در میان دولتمردان وجود داشته است. این نگاه حتی در ایام انتخابات 96 به اوج خود رسیده و شخص دکتر حسن روحانی، وعده دادند که در صورت انتخاب مجدد، دولت ایشان علاوه بر تحریم های هسته ای، شر سایر تحریم ها را نیز از سر مردم کم خواهند نمود.
وی تاکید کرد: اما امروزه شاهد هستیم که نه تنها چنین وعده ای محقق نشده؛ بلکه شخص رئیس جمهور، از اعمال شدیدترین تحریم های تاریخ بشری علیه ملت ایران در سال های اخیر خبر می دهند. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که سیاست ها و برنامه ریزی های کلان دولت دچار شکست شده است. همچنین معتقدم که در طول 8 سال اخیر، حتی یک نکته مثبت و قابل دفاع در کارنامه دولت روحانی قابل مشاهده نمی باشد.
میثم مهرپور با اشاره به مسیر پیش روی اقتصاد کشور در سال 1400، افزود: اما درباره آنچه در سال 1400 رخ خواهد داد؛ معتقدم که متاسفانه تغییر محسوسی نسبت به شرایط نابسامان سال 99 را در سال جدید شاهد نخواهیم بود. برای حدود 4.5 ماه ابتدایی که دولت حاضر مستقر بوده و نظرات این دولت اعمال خواهد شد. در مجموع نیز، سال آینده کشور، با بودجه ای مدیریت خواهد شد که حاصل فکر و نظر دولت حاضر است. لذا در مجموع، سال 1400 را تکرار سال 99 می دانم.
وی اضافه داشت: البته امکان تغییرات جزئی در هر شرایطی وجود دارد. اما چنین تغییر و تحولی قطعا ریشه ای و ساختاری نبوده و احتمالا از نوع نگاه دولت جدید، نشات خواهند گرفت. به بیان ساده تر، اگر دولت سیزدهم دارای نوع نگاه متفاوتی در مقایسه با دولت فعلی به مسائل کلان اقتصادی باشد؛ می تواند در سال 1400 ریل گذاری اقتصادی ایران را دچار تحولاتی نماید. اما اینکه این تحولات چه مقدار ساختاری و ریشه ای باشد؛ جای تامل خواهد داشت. همچنین در کوتاه مدت نمی توان نتیجه این تحولات در مسیر اقتصاد را در زندگی مردم مشاهده نمود. لذا انتظار یک تغییر بزرگ و محسوس در شرایط اقتصادی کشور برای سال 1400 را تا حدود زیادی منتفی می دانم.
وی با اشاره به بحث لغو احتمالی تحریم ها در سال 1400 ادامه داد: البته درباره بحث تحریم ها نیز معتقدم که دولت فعلی بسیار به لغو آن ها امیدوار است. قطعا ما نیز به عنوان شهروندان ایرانی، از لغو تحریم ها خوشحال خواهیم شد. اما معتقدم که در شرایط حاضر، امکان لغو یکباره و تمام و کمال تحریم ها وجود ندارد. چرا که دلایلی وجود دارد که این اقدام از جانب طرف غربی را تقریبا منتفی نموده است.
وی افزود: یکی از دلایل بسیار مهم که در تصمیم طرف غربی برای ادامه اعمال تحریم ها موثر بوده؛ همانا نوع عملکرد دولت یازدهم و دوازدهم است. زیرا دولت فعلی، به قدری ضعیف عمل نموده که غربی ها مطمئن شده اند؛ تمامی تحریم ها کاملا اثرگذار بوده و سلاح موثری در مواجهه با ایران هستند.
وی بیان داشت: اما بحث دیگری که باعث شده که احتمال لغو تحریم ها تقریبا منتفی گردد؛ همانا ساختار پیچیده و در هم تنیده تحریم هاست. همانگونه که در برجام نیز به دلیل همین مشکل، بسیاری از تحریم ها در واقعیت صحنه لغو نشدند. به عنوان شاهد این مطلب نیز می توان به سخنان ریاست سابق بانک مرکزی، در ایام اجرای برجام و پیش از سر کار آمدن ترامپ اشاره نمود. دکتر سیف فرمودند که برآیند برجام عملا هیچ بوده است.
وی ادامه داد: به بیان ساده تر، به دلیل ریسکی که این شبکه هدفمند و در هم تنیده تحریم ها برای معامله و کار با طرف ایرانی ایجاد نموده؛ بسیاری از بانک ها و موسسات مالی ابدا حاضر به کار با ایران نیستند. یعنی حتی اگر رئیس جمهور آمریکا در ظاهر نیز امضا نماید که بسیاری از تحریم ها لغو شده؛ باز هم مشکلات فراوان و خطرات بسیاری در کار با طرف ایرانی وجود دارد که بسیاری از تجار، موسسات مالی و بانک ها حاضر به پذیرش آن نیستند.
وی تاکید کرد: بنابراین حتی در صورت بازگشت آمریکا به برجام در سال 1400 نیز، ما تنها شاهد گشایش هایی در زمینه فروش نفت خام خواهیم بود. البته واضح است که تغییر و تحول اقتصادی حاصل از این گشایش احتمالی، ریشه ای نخواهد بود. لذا معتقدم که باید برنامه ریزی دولت سیزدهم بر مبنای احتمال تداوم تحریم های ظالمانه و با بدبینی به وعده و وعیدهای طرف غربی باشد.
میثم مهرپور در پایان بیان داشت: معتقدم که راه نجات اقتصاد ایران را باید در داخل جستجو نمود. به شخصه، موثرترین راه برای جلوگیری از فروپاشی اقتصاد کشور را هزینه بر ساختن اقدامات دلالی و سفته بازانه می دانم. یعنی در کنار حمایت از تولید و بهبود فضای کسب و کار که نسخه شفابخشی برای اقتصاد ایران است؛ نباید از ایجاد شرایط و بستری مناسب که از رفتن سرمایه های مردم به جای فعالیت های دلالی به سمت تولید حمایت می کند؛ غافل بود.
پایان/
نظر شما